غلامرضا آذری میگوید: مجموعه سه جلدی نظریه ارتباطات» میتواند مبنایی برای ارائه دروس مرتبط با فلسفه ارتباطات باشد و ۲ تا ۴ واحد درسی در این حوزه را پوشش دهد.
غلامرضا آذری مدرس علوم ارتباطات دانشگاه در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) از انتشار مجموعه سه جلدی نظریه ارتباطات» خبر داد و گفت: این مجموعه سه جلدی ویراست ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۹، چهل و یک نظریه ارتباطات را در ۱۶۰۰ صفحه شامل میشود. کتاب در چهار بخش ارتباطات میانفردی، ارتباطات جمعی، ارتباطات گروهی و ارتباطات سازمانی به تعدادی نظریه مرتبط با این حوزهها میپردازد و به غیر از مقدمه و تعریف نظریهها تحلیل و تفسیر هم درباره آنها ارائه میکند. همچنین موافقان و مخالفان هر نظریه را معرفی میکند و در انتها هم خود نویسنده هم یک موضع شخصی نقد و نظر درباره نظریه مذکور گرفته است و یک بخش انتقادی هم درباره نظریهها شامل میشود. همین هم باعث شده این اثر یک مرجع آموزشی مناسب در حوزه علوم ارتباطات باشد.
این استاد علوم ارتباطات ادامه داد: پایان هر فصل و هر نظریه هم منابع پیشنهادی و پرسشوپاسخ هم دارد و من هم توضیحات و زیرنویسهایی به متنها اضافه کردهام که تا حدودی دستکم تکلیف و موضع من را با نظریات مطروحه مشخص میکند. این کاری است که در دیگر ترجمههایم هم انجام دادهام.
او درباره ویژگیهای این اثر توضیح داد: یکی از نکات مهم کتاب بهروز بودنش است و اینکه در چاپ یکم تا ویراست دوازده فقط محدود به آراء خود نویسنده بوده اما بعد از اینکه او دچار کهولت سن و ضعف جسمانی شده دو تا از دانشجویان قدیمیشان هم در ویراست تازهتر کتاب مثلا در نظریه استفاده و رضایتمندی یا چندگانگی رسانه سهیم شدند و یک بازنویسی و بازنگری مجدد روی این نظریهها داشتند.
آذری افزود: از سوی دیگر به طور مثال آنها تعدادی از تجریات و شواهد تجربی خودشان را از فضای وب و شبکههای اجتماعی و تحقیقات سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ را به متن اضافه کردهاند. تمام استنادهای اضافه شده تا ویراست ۲۰۱۹ را نیز هرآنچه بوده را ترجمه کرده و در کتاب آوردهایم. البته جلد سوم اثر به نوعی مکمل دیگر جلدها و تکمیلکننده نهایی مباحث هم هست. علاوه بر اینها پرسشهای انتهای هر فصل که نویسنده مطرح کرده بسیار جالب است و من فکر کردم بدون پاسخ در کتاب آورده شوند تا ذهن خواننده به دنبال باشد و اگر شد در چاپهاب بعدی پاسخها را نیز برای خواننده درج میکنیم.
او درباره ناشر اثر هم گفت: ابتدا قرار بود اثر از سوی نشر دانژه یا ققنوس منتشر شود که متاسفانه به دلایل مشکلاتی همچون گرانی کاغذ و . امکانپذیر نشد و ما حتی با انتشارات علمی و فرهنگی هم مذاکره کردیم و نهایتا با انتشارات سمت به توافق رسیدم.
آذری در پایان عنوان کرد: این کتاب میتواند مرجع درسی نظریههای ارتباطات در مقطع کارشناسی ارشد و کارشناسی باشد. همچنین میتواند مبنایی برای ارائه دروس مرتبط با فلسفه ارتباطات باشد و ۲ تا ۴ واحد درسی در این حوزه را پوشش دهد. من همیشه به این فکر میکردم چرا حتی در دانشگاه تهران به عنوان یک دانشگاه مادر یا دانشگاه آزاد تهران مرکز تنها در قالب ۲ واحد درسی ارائه میشود و ما اساسا رشته مجزا و دوگانه فلسفه ارتباطات را در دانشگاههای خودمان نداریم. رشته بدون استاد و بدون محتوا هم البته قابل احداث نیست و سعی داریم با تامین محتوا دستکم زمینه را برای این کار مساعدتر کنیم.
منبع : ایبنا
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از روابط عمومی و امور بینالملل مؤسسۀ پژوهشي ميراث مكتوب، این مؤسسه به همراه گروه تاریخ دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) و با همکاری برخی مراکز و مؤسسات علمی و اجرایی، همايش ملّی میراث علمی و فرهنگی حمداللّه مستوفی قزوینی» را برگزار میكند.
علاقهمندان میتوانند عنوان و چكيده مقاله خود در محورهای اعلام شده را (حداقل در 500 كلمه) تا تاريخ 30 آبان به ایمیل دبيرخانه علمی همايش به نشانی mostowfi@conf.ikiu.ac.ir ارسال کنند.
محورهای همایش به شرح زیر است:
اوضاع ی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در عصرحمدﷲ مستوفی
زندگی ی، اجتماعی و فرهنگی حمدﷲ مستوفی
قزوین در عصر حیات حمدﷲ مستوفی
آثار و اندیشه های حمدالله مستوفی
حمدﷲ مستوفی و تاریخنگاری
حمدﷲ مستوفی و جغرافینگاری
حمدﷲ مستوفی و شعر حماسی ـ تاریخی
نسخهشناسی آثار و ذیلهای آثار حمدﷲ مستوفی
سبکشناسی و روششناسی آثار حمدﷲ مستوفی
ایرانشناسان و حمدالله مستوفی
علاقهمندان برای شرکت در این همایش باید چکیده مقالات خود را تا 30 آبان و اصل مقاله را تا 15 بهمنماه سال جاری به دبیرخانه همایش ارسال کنند.
دبیرخانههای همایش
دبیرخانه تهران: خیابان انقلاب، بین ابوریحان و دانشگاه، شمارۀ 12 (ساختمان فروردین)، طبقه 2، واحد 8، مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب.
شماره تلفن: 66490612
دورنگار: 66406258
ایمیل: info@mirasmaktoob.ir
دبیرخانه قزوین: دانشگاه بینالمللی امام خمینی، گروه تاریخ.
تلفن: 02833901628
دورنگار: 02833901600
ایمیل: mostowfi@conf.ikiu.ac.ir
این همایش در تاريخ 14 و 15 اسفند 1398 (4- 5 مارس 2020) در دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین برگزار خواهد شد.
منبع : ایبنا
فراخوان نخستین دوره دوسالانه جایزه علمی دکتر صادق آئینهوند با موضوع رساله های دوره دکتری تاریخ منتشر شد. فراخوان نخستین دوره جایزه علمی صادق آئینهوند منتشر شد به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، انجمن ایرانی تاریخ، کتابخانه دکتر صادق آئینهوند و گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس به منظور پاسداشت خدمات استاد دکتر صادق آئینهوند، حمایت از رشته تاریخ و تشویق پژوهشگران جوان در حوزه علوم تاریخی، نخستین دوره دوسالانه جایزه علمی دکتر صادق آئینهوند را با موضوع رسالههای دوره دکتری تاریخ برگزار میکند. همه رسالههای دکتری در حوزه مطالعات تاریخ ایران، تاریخ اسلام، تاریخ تشیع و مطالعات بین رشتهای در حوزه تاریخ که از ابتدای سال 1394 تا پایان مهرماه 1398 در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی سراسر کشور دفاع شدهاند، میتوانند در این رقابت شرکت کنند. رسالههایی برای بررسی پذیرش میشوند که با درجه بسیارخوب و بالاتر(نمره و بالاتر) دفاع شده باشند و تا زمان ارسال به دبیرخانه به صورت کتاب چاپ و منتشر نشده باشند. متقاضیان باید یک نسخه از رساله خود منضم به صورتجلسه دفاع را به شکل PDF از طریق نشانی ایمیل: aeenevandprize@gmail.com ارسال کنند. در صورتی که رساله ارسالی از سوی شورای علمی واجد شرایط اولیه برای داوری شناخته شد، برای داوری ارسال میشود. مهلت ارسال آثار حداکثر تا پایان آبان ماه سال جاری خواهد بود. از رساله برگزیده در مراسمی همزمان با سالگرد رحلت مرحوم دکتر صادق آئینهوند در اردیبهشت ماه 1399 با اهداء تندیس، لوح تقدیر و جایزه نقدی تقدیر خواهد شد و به انتشار اثر برگزیده در قالب کتاب نیز کمک میشود. در صورتی که اثر دیگری از سوی شورای علمی شایسته تقدیر شناخته شود، از اثر مزبور با اهداء تندیس و لوح تقدیر تجلیل خواهد شد. نشانی دبیرخانه، تهران- تقاطع بزرگراه شهید چمران و جلال آل احمد- دانشگاه تربیت مدرس ـ دانشکده علوم انسانی ـ طبقه سوم، کتابخانه دکتر آئینهوند است و علاقه مندان میتوانند با شماره تلفن ۸۲۸۸۳۶۵۹ تماس بگیرند.
منبع: ایبنا
حاکمیت تاریخی ایران بر خرمشهر به روایت مشیرالدوله
میرزا جعفرخان مشیرالدوله در مورد حقوق حاکمیت ایران بر خرمشهر و سرزمینهای واقع در سواحل شرقی اروندرود دلایل محکمی ارائه میدهد.
حاکمیت تاریخی ایران بر خرمشهر به روایت مشیرالدوله
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- میرزا سید جعفرخان فرزند میرزا تقی از مردم تبریز و معروف به مهندس» از جمله دانشآموختگانی بود که سال ۱۲۳۰ به اروپا رفت و به تحصیل ریاضیات پرداخت. پس از مراجعت به ایران در شهر تبریز به تدریس علوم ریاضی مشغول شد و در سال ۱۲۵۲ به فرمان محمدشاه به سفارت استانبول منصوب و عازم آن شد. مدت هفت سال در آنجا خدمتگزاری کرد. در سال ۱۲۷۵ ناصرالدین شاه میرزا آقاخان نوری اعتمادالدوله را که صدراعظم بود معزول کرد و به جای تعیین صدراعظم جدید، شش وزارتخانه تأسیس کرد که به شورای دولتی» نامگذاری شد و مشیرالدوله در صدر شورای دولتی قرار گرفت.
مشیرالدوله در سال ۱۲۷۷ از طرف دولت ایران به سمت ایلچیگری فوقالعاده مأمور دربار انگلیس شد. پس از یکسال اقامت در آنجا به ایران مراجعت کرد. پس از بازگشت با حفظ مقام ریاست شورای دولتی به سمت متولیباشی» آستانه قدس رضوی منصوب شد. پس از چندی خدمت در آنجا، در جمادیالاخری ۱۲۷۹ فوت کرد. او یکی از پیروان امیرکبیر و مردی تحصیلکرده و شریف بود.
از کارهای مهم ی مشیرالدوله به هنگامی که در استانبول بود، تهیه و امضاء قرارداد تجاری ایران و بلژیک و همچنین ایران و اسپانیاست. دیگر از خدمات او تعیین خط سرحدی ایران و عثمانی است که به اتفاق نمایندگان دولتهای روس و انگلیس و عثمانی بدان کار موفق شد و نامی بلند از خود به یادگار گذاشت.
مشیرالدوله کتابی در علم حساب به نام خلاصهالحساب» تدوین کرد که چاپ هم شده است. اثر دیگر او رساله تحقیقات سرحدیه» است که درباره جریان کار تعیین خط سرحدی ایران و عثمانی و حاوی مطالب دقیق و قابل استفاده تاریخی و خواندنی است. مشیرالدوله از کسانی است که دارای نشان امیرنویانی» بود.
میرزا جعفرخان مشیرالدوله که در زمان برگزاری کنفرانس ارزروم سفیر ایران در استانبول بوده و در سالهای بعد، نمایندگی ایران را در کمیسیون تحدید حدود ایران و عثمانی بر عهده داشت، در مورد حقوق حاکمیت ایران بر خرمشهر و سرزمینهای واقع در سواحل شرقی اروندرود دلایل محکمی ارائه میدهد.
دلیل اول و قطعیالدلاله اینکه همین اراضی، چنانکه اندک اشعاری در این اب گذاشت، به تصدیق عموم ارباب جغرافیا ملک خوزستان و یک جهت آن، محدود به شطالعرب و دولت عثمایه در جمع عهود که بعد از صفی مغفور و سلطان مراد رابع منعقد شده است و حدود را به عهدنامه این دو پادشاه راجع کرده است، اگر چه صورت آن عهدنامه در میانه نیست و لیکن سواد نامه سلطان مرادخان را که برای تصدیق عهدنامه نوشته . و دولت عثمانی آن را مستمسک سند در باب حدود دستور ساخته . حال آنکه نوشته دولت هرقدر معبر هم باشد، در مقام منظره رای اصرار دولت آخر سند نمیشود. در همان سواد که . دولت عثمانی و سایر مامورین . همراه دارند، ابتدای سرحد از اراضی بادرانی و جسان که از آنجا تا محمره 50 فرسخ راهی میشود، قرار داده و از آنجا به طرف شمال و مغرب تا آغریداغ مغاز برد و قلعجات آمده است. چگونه شد مثل سلطان مراخان غالب و قاهر در عین اقتدار خود و غایت ضعف شاه صفی از 50 فرسخ زمین چشم پوشید و از محمره و از آن قدر اراضی اسم نبرد. این دلیل واضح است که دولت عثمانیه از حد اراضی جسان تا دریای فارس در ساحل یسار دجله و شطالعرب یک وجب زمین نداشته است.
دلیل دوم آنکه از زمان شاهصفی و نادرشاه تا وقوع غارت محمره، به دست علیرضاپاشا، با وصف آمدوشد سفرا و مطالبه حقوق طرفین، چرا اسم محمره و عشیره چعب یک دفعه به زبان رجال آن دولت نیامد و هیچ وقت این ملک و عشیرت را طلب نکردند، بلکه این عشیرت کمتر از سیبیکی و نریلان و حیدرانلو نبود، چندینبار گفتوگوی آنها به میان آمد حتی در عهدنامه سنه 1237 فصلی درخصوص آنها نوشته شده است. از محمره و عشیره چعب لفظی لفظی مذکور نگشت و اگر دولت عثمانیه در آن ملک و عشیرت حقی داشت، البته به سکوت راضی نمیشد.
دلیل سوم اینکه علیرضاپاشا دید که بندریت محمره روز به روز باعث خرابی بصره میشود، با قشون زیاد بر محمره تاخت و آنجا را قتل و غارت کرد. نسوان و اطفال ایشان را مثل مملوک به بازار بیع و شرا میکشید. البته هیچ دولت به تبعه خود به هر درجه که عاصی باشد این نوع سیتم را روا نمیدارد. وانگهی اگر محمره ملک عثمانیه بود، درجه که عاصی باشد این نوع ستم روا نمیدارد. وانگهی اگر محمره ملک عثمانیه بود، آباد شدن آنجا و میل تجار به آن و گمرکخانه آن به دولت چه تفاوت میکرد. عوض کسر بصره در محمره مدخل مینمود و این همه ظلم و تعدی بیجهت را به تبعه خود روا نمیداشت. بدیهی است که آنجا را ملک ایران دانست و خواست خراب نموده، بصره را آباد سازد.
دلیل چهارم اینکه اگر دولت عثمانیه، محمره را حق خود میدانست صارم افندی را با 300 هزار تومان وجه خسارت به ایران مامور نمیکرد.
دلیل پنجم اینکه با همه آن ریزش و تطمیع و تهدید و وعهده معافی 2 ساله آن جناب 3 هزار تومان مالیات را به 13 هزار تومان رسانیدن دوستدار در حضور مامورین سه دولت برهان واضح است، به ارادت و غیرت عشیرت کعب نسبت به دولت علیه ایران که به رضا و رغبت متحمل بار گران شدند و از همه تطمیعات شما صرفنظر کردند و نخواستند که از حقوق چندینساله دولت متبوعه خودشان چشمپوشی کنند.
تاکید حاکمیت ایران بر خرمشهر
کنفرانس ارزروم در سال 43 در خاک عثمانی تشکیل شد. نماینده ایران در این کنفرانس میرزا تقیخان فراهانی بود که بعدها لقب امیرکبیر» گرفت و صدراعظم ایران شد. نمایندگی دولت عثمانی را نیز ابتدا نوری افندی، سفیر سابق آن دولت در لندن و وین، و سپس انور افندی به عهده داشتند. نمایندگان انگلستان ویلیامز و کرزن بودند. نماینده روسیه نیز دینز بود.
از نظر حقوق بینالملل مسئولیت نمایندگان روسیه و انگلستان فقط میانجیگری و مساعی جمیله برای حل اختلافهای ایران و عثمانی بود و هیچگونه مسئولیت دیگری برعهده نداشتند. نمایندگان انگلستان در جریان کنفرانس از دولت عثمانی طرفداری میکردند و نماینده روسیه از وضع ی موجود جانبداری میکرد. مذاکرات ارزروم به علت اختلافنظر اصولی که بین طرفین وجود داشت، حدود 4 سال به طول انجامید.
مسئله خرمشهر و سرزمینهای واقع در ساحل شرقی اروندرود را میرزا تقیخان در جلسه هفتم کنفرانس مطرح کرد. انور افندی یکسره منکر حقوق ایران شد و به تندی گفت: محمره جزو خاک عثمانی است و ایران را بر آن هیچ حقی نیست» میرزا تقیخان سند رسمی قاطع بسیار معبری که دولت عثمانی چند سال پیش صادر کرده بود، در اختیار داشت. اما ارائه نداد و در پاسخ انور افندی گفت: نه تنها محمره به ایران تعلق دارد بلکه دولت ایران بر شهرهای قارص، بایزید، وان و سلیمانیه حقوق مسلم دارد. پارهای از آنها از توابع خوی و برخی دیگر جزو سرزمین کردستان و کرمانشاه هستند.
مسئله دیگری که در جریان کنفرانس ارزروم مطرح شد، مطالبات ایران بابت ویرانی خرمشهر توسط علیرضاپاشا بود. تا زمانی که حاکمیت خرمشهر رروشن نشده بود، انور افندی همان استدلال پیشین دولت عثمانی را تکرار میکرد که محمره از توابع بصره است و حاکم بغداد مختار بوده برای سرکوبی اتباع سرکش عثمانی تدابیر لازم را بهکار گیرد علاوه بر آن علیرضاپاشا پیش از حمله به خرمشهر اموال بازرگانان را به بیرون از شهر انتقال داده بود، بنابراین مسئله خسارت در اصل موضوعیت ندارد و تقاضای ایران بیپایه است. لذا میرزا تقیخان تلاش خود را متمرکز بر اصل قضیه یعنی اثبات حاکمیت ایران بر خرمشهر قرار داد. بعد از اینکه کنفرانس حاکمیت ایران را بر خرمشهر ابرام کرد، مسئله خسارت را هم مطرح کرد.
امیرکبیر بابت خسارت وارد شده به خرمشهر یک میلیون لیره مطالبه میکرد اما حاجی میرزا آقاسی خواستار پرداخت چهار پنج کرور تومان خسارت بود. دولت عثمانی قبلا حضر شده بود تا 300 هزار تومان خسارت پرداخت کند اما اکنون از این امر طفره میرفت. همینکه میرزا تقیخان مسئله پرداخت غرامت را مطرح کرد، انور افندی نوشتهای را که از قبل تهیه کرده بود، خواند که در بخشی از آن گفته شده بود: دولت عثمانی همه دعاوی ایران را به محمره و زهاب به کلی بیمعنی و نادرست میداند و خواستار استرداد فوری همه سرزمینهای مورد اختلاف است که در تصرف ایران است. دولت عثمانی مصمم است که از حقوق مسلم خود نسبت به این اراضی حتی به اندازه یک سانتیمتر مربع گذشت نکند و اگر دولت ایران آنها را مسترد ندارد درصدد باز پسگیری آنها خواهد افتاد. علاوه بر آن خسارتهایی که به دولت عثمانی وارد شده به مرتبی بیشتر از خساراتی است که به ایران وارد شده است.
میرزا جعفرخان مشرالدوله در رساله تحقیقات سرحدیه نوشته است: میرزا تقیخان مرحوم به علت بیاسبابی و عدم استحضار از اراضی سرحدیه ملکیت محمره (خرمشهر) و سایر مطالب حقه این دولت را نتوانست در آن مجالس ثابت کند و از عهده اام مدعی به طور شایسته برآید.»
مشیرالدوله هرچند آدم مطلع و وطنپرستی بود، اما به خاطر حسادت نسبت به میرزا تقیخان چنین مطلبی را نوشته است. میرزا تقیخان در جریان مذاکرات ارزروم چنان خوب بحث و استدالال میکرد که اغلب نمایندگان روسیه و انگلستان را تحت تاثیر قرار میداد و نامبردگان حق را به جانب او میدادند. کرزن که دبیر هیئت نمایندگی انگلستان در کنفرانس ارزروم بود در مورد امیرکبیر نوشته است: میرزا تقیخان ورای هرگونه قیاسی برجستهترین نمایندگان چهار دولت بود که در کنفرانس ارزروم گرد آمده بودند.»
منابع:
میرزا جعفرخان مشیرالدوله، رساله تحقیقات سرحدیه (نسخه خطی) از این رساله یک نسخه در آرشیو وزارت امور خارجه و یک نسخه در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران موجود است.
اصغر جعفری ولدانی، بررسی تاریخی اختلافات مرزی ایران و عراق، تهران: وزارت امور خارجه
اصغر جعفری ولدانی، ژئوپولیتیک خوزستان و تهدیدات خارجی تهران: دانشگاه علامه طباطبایی
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- کاخ موزه گلستان را همه ما میشناسیم، چه آنهایی که دلبستگی خاصی به تاریخ و آثار به جای مانده از آن دارند، و چه آنهایی که چندان علاقهای به گذشته و یا به زعم خودشان آثار رنگ و رو رفته آن ندارند. کاخ گلستان نگین قلب پایتخت است. مجموعهای با عمارتهای قدیمی، حوضهای ایرانی، اشیای نفیس، درختان بلند قامت، کاشیکاریهای بینظیر و خلاصه فضایی کمیاب در روزگار ما. اما کمتر کسی است که از وجود دو کتابخانه ارزشمند در این کاخ قدیمی اطلاع داشته باشد. کتابخانه نسخ خطی» و کتابخانه چاپی» کاخ گلستان بهانهای شد تا سری به این مجموعه زیبا بزنیم و گزارشی از این دو کتابخانه تهیه کنیم.
ساکن هر محله و منطقهای از تهران که باشی با مترو به راحتی میتوانی خود را به میدانی که کاخ را در آغوش گرفته است برسانی. از همان ابتدای ورود به میدان پانزده خرداد یا همان بوذرجمهری سابق، خیابان سنگفرش شده و کالسکه و قطارهای قدیمی تو را به روزگاران دور میبرد. روزگاری که از ماشین و دود و آلودگی و ازدحام و ترافیک خبری نبود. شهر در امن و امان بود از دست آلودگیهای صوتی و تصویری! برای رفتن به کاخ گلستان نیازی به هیچ وسیله نقلیهای نداری؛ چه از نوع قجری و چه از نوع جدید. کافی است چندقدمی را از میدان به سمت خیابان ناصرخسرو پیادهروی کنی تا کاخ را ببینی.
به محض ورود به فضای کاخ، از هیاهو و ازدحام پایتخت جدا میشوی و خود را در میان عمارتهای کوتاه و بلندی میبینی که تو را احاطه کردهاند. ایوان تخت مرمر، خلوت کریمخانی، شمسالعماره و کاخ ابیض که هریک نظارهگر روزگار پرفراز و نشیب قاجار بودهاند. تاجگذاری شاهان قاجار، دسیسهچینیهای درباریان و حرمسرا و ظهور و افول قدرت هیچ یک از نظر آنها پنهان نماند. درست در مقابل درب ورودی مجموعه، کاخ ابیض یا همان موزه مردمشناسی را میبینی که تا چند سال پیش کتابخانه چاپی کاخ گلستان را در خود جای داده بود. اما از سال 1386 کتابخانه از این محل به طبقه دوم ساختمان مدیریت یعنی در ضلع شمال شرقی کاخ منتقل شد.
فضای کتابخانه چاپی ارتباط چندانی با دیگر بخشهای کاخ ندارد البته به غیر از پنجرههای قدی چوبی که کمی فضای آن را تاریخی میکند. این کتابخانه بیش از هفت هزار جلد کتاب در حوزههای تاریخ، هنر و فرهنگ مجموعهای از کتابهای کمیاب را در خود جای داده است.
کتابخانه از زمان پهلوی دوم راهاندازی شد. البته در آن زمان در موزه مردمشناسی خیابان امیریه (ارامنه سابق) واقع بود و پس از چند سالی به مجموعه تاریخی کاخ گلستان منتقل شد. کتابهای کتابخانه چاپی در زمان تاسیس کاملا اهدایی بوده و مسوولان کتابخانه، کتاب جدیدی را به این مجموعه اضافه نمیکردند تا اینکه در هفت سال گذشته با توجه به تهای مدیریت وقت طراحی ساختمان عوض شد و طبقه دوم به کتابخانههای چاپی و نسخ خطی اختصاص یافت. و دو بار در سالهای 87 و 91 با بودجهای که در اختیار کتابخانه قرار گرفت، کتابهایی در ارتباط با دوره قاجار خریداری شد.
کتابخانه چاپی کاخ گلستان دارای بیش از هفت هزار جلد کتاب است. در کل عناوین اصلی کتابهای این کتابخانه در سه حوزه تاریخ، هنر و فرهنگ جای میگیرند. در این کتابخانه بخشی به نام کتاب کودک» راهاندازی شده که هدف اصلی آن آشنا کردن کودکان با مجموعه تاریخی کاخ گلستان است.
از آثار ارزشمندی که در این کتابخانه نگهداری میشود میتوان به کتاب تاریخچه ساختمانهای ارگ سلطنتی تهران» تالیف مرحوم یحیی ذکا اشاره کرد. این اثر نخستین کتابی است که به تمام بخشهای کاخ گلستان پرداخته و وقایع مربوط به آن را بیان میکند. اندیشه ترقی و حکومت قانون» فریدون آدمیت از دیگر کتابهای نفیس این کتابخانه است.
کتابخانه همچنین مجموعهای از آرشیوهای نشریات وحید»، ارمغان»، یادگار»، موسیقی»، هنر و مردم»، اسناد تصویری و نقشههای قدیمی شهرهای ایران، مقالات و پایاننامهها را در خود جای داده است.
از شاهنامه بایسنقری» تا حبیبالسیر» در کتابخانه نسخخطی کاخ گلستان
کتابخانه نسخ خطی کاخ گلستان درست در مقابل کتابخانه چاپی این مجموعه است. محیطی آرام که هر مراجعهکنندهای را ترغیب به جستجو درمیان قدیمیترین نسخ خطی موجود در تهران میکند. اگر از میان بیش از سه هزار و 200 نسخه خطی که در کاخ نگهداری میشود بخواهیم شاخصترین آنها را نام ببریم باید از مرقع گلشن، اثر جمعی از هنرمندان ایرانی و هندی (قرن 10 هجری)، شاهنامه بایسنقری، رقم جعفر بایسنقری (سنه 833 هجری)، مجموعه شش جلدی هزار و یک شب، رقم محمدحسین تهرانی (سنه 1276 هجری)، قرآن مشهور به قرآن بایسنقری، خط محقق جلی عالی بایسنقر میرزا (قرن 8 هجری)، شاهنامه رشیدا به کتابت عبدالرشید دیلمی (سنه 935 هجری)، ظفرنامه تیموری به قلم سلطان محمد نور (سنه 935 هجری)، مثنوی روضه الانوار خواجوی کرمانی به خط میرعلی هروی (سنه 927 هجری)، پنج گنج نظامی به قلم نستعلیق علی الحسینی الهروی (سنه 928 هجری)، سلسلهالذهب جامی به خط بابا شاه اصفهانی (سنه 977 هجری)، گلستان سعدی به قلم نستعلیق به خط شاه قاسم، کلیله و دمنه دارای 30 نگاره آبرنگی (قرن 15 هجری قمری) و حبیبالسیر تالیف غیاثالدین بن همامالدین الحسینی معروف به خواند میر به خط نستعلیق و دارای 35 نگاره نام برد.
ماجرای تاسیس کتابخانه و گنجینه نسخ خطی کاخ گلستان به اوایل قرن 13 هجری برمیگردد. زمانی که فتحعلیشاه قاجار با تحریکات و تشویقهای نامدارانی چون میرزا شفیع اصفهانی و میرزا عبدالوهاب معتمدالدوله نشاط تصمیم میگیرد همچون پادشاهان بلاد دیگر کتابخانه شاهنشاهی داشته باشد. و این شد آغازی برای جمعآوری بقایای کتابهای کتابخانههای سلاطین گذشته ایران از بلاد و نواحی مختلف و جای دادن آنها در کاخ گلستان.
در دوره جانشین فتحعلیشاه، کتابهای چاپی از طرف نویسندگان و تاریخنویسان غربی به کتابخانه شاهنشناهی اهدا و به مجموعه نسخ خطی کتابخانه افزوده شد. اما توسعه و گسترش اصلی کتابخانه شاهی در عصر سلطان صاحبقران محقق شد. ناصرالدینشاه در سال 1270 هجری تصمیم گرفت تا اتاق مخصوصی را در اندرون کاخ شاهی به کتابخانه اختصاص دهد و کتابها و مرقعات خزانه شاهنشاهی و خطوط استادان مجرب دربارش را در این محل نگهداری کند.
شاهان قاجار از فتحعلیشاه گرفته تا احمدشاه آثار نفیسی از کتابخانه را به پادشاهان دیگر بلاد و مقربان خود بذل و بخشش کردند. در میان این آثار شاید مجموعه نقاشیهای حمزهنامه» بیش از سایرین اهمیت داشت. اثر مرقعی شامل 60 قطعه نقاشی که از بزرگترین اثر نگارگری مکتب ایران و هند به شمار میرود. اثری که با عطف و عنایت شاهان قاجار! برای دیدن آن باید سری به موزه ملی وین بزنید.
از دوره محمدشاه به بعد، کتابخانه وضع دگرگونی پیدا کرد. ابتدا ناصرالدین شاه قاجار خود ریاست هیات کتابخانه را بر عهده گرفت اما کسانی چون میرزا علیاکبر آشتیانی مستوفی و میرزا محمدطاهر مستوفی از سال 1280 هجری قمری در کار کتابخانه با شاه شراکت کردند. در این دوران، 15 هزار و 100 جلد کتاب در کتابخانه موجود بوده است.
در زمان مظفرالدین شاه ابتدا لسانالدوله ریاست کتابخانه را برعهده گرفت. در دورههای بعدی میرزا یوسف اعتصامالملک (پدر پروین اعتصامی) و سپس شیخ اسماعیل شیخالمشایخ معزی دزفولی به ریاست کتابخانه رسیدند. پس از این افراد در زمان صورتبرداری رییس بیوتات سلطنتی وقت یعنی میزا موسی مراتالممالک به ریاست کتابخانه منصوب شد. در ادوار بعدی حبیبالله نوبخت، بدیعامان فروزانفر و بدری خواجه نوری (آتابای) به ریاست کتابخانه رسیدند.
و اما در عصر پهلوی با تشکیل کتابخانه ملی در حدود 14 هزار جلد کتاب از کتابخانه سلطنتی به کتابخانه ملی انتقال یافت و مابقی نسخ در صندوق نگهداری میشد و تا اینکه گنجینه کنونی کتابخانه در مجموعه تاریخی کاخ گلستان فعالیت خود را شروع کرد.
درباره نحوه استفاده از کتابخانههای کاخ گلستان باید گفت که استفاده از خدمات کتابخانه نسخ خطی کاخ گلستان تنها مختص افراد دارای مدارک تحصیلی فوق لیسانس یا بالاتر است. مراجعان برای استفاده از این گنجینه باید ضمن ارایه معرفینامه معتبر از محل کار یا تحصیل و یا ارگانهای ذیربط، نامه درخواست خود را ضمیمه کنند و کارت شناسایی معتبر، یک قطعه عکس و کپی کارت ملی را به همراه داشته باشند. با مراجعه به دبیرخانه کاخ گلستان و ارجاع به دفتر گنجینه نسخ خطی برای آنها نوبت سرویسدهی تعیین میشود.
منبع : ایبنا
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) یکی از سرزمینهایی که ایرانیان بیشماری به آنجا رفتند، ساکن شدند و هیچ گاه برنگشتند، هندوستان است. در تاریخ تقریباً 850 ساله حکومت اسلامی در شبه قاره هند که بیشتر پادشاهان و سلسلهها از ایران و خراسان و فارسیزبانان بودند، نه تنها زبان فارسی گسترش شایانی داشت، بلکه فرهنگ ایرانی نیز در آنجا پیشرفت بسیاری کرد.
در میان دیگر مراسم، اعیاد و جشنها، عید نوروز را نیز ایرانیان با ذوق و شوق خاصی برگزار میکنند. معمولاً مردم ایران در این فصل از سال، لباس زرد میپوشند که رنگ بهار و طبیعت است و جشنهای گوناگونی بر پا میکنند. در طول تاریخ بین این دو ملت و کشور در برگزاری مراسم و جشنها اختلاف و فرق ایجاد شده و هر ملت این مراسم را طبق فرهنگ خود برگزار کرده است. (تارتار: 34)
از زمان غزنویان به بعد، جشنهای ایرانی به ویژه نوروز در میان مردم شبه قاره هند، به خصوص در دربارها رایج شد و این رواج در دوران تیموریان و دیگر سلسلههای ترک به اوج رسید. یکی از عواملی که به این رواج و شیوع کمکهای بسیار سازندهای کرد، وجود پارسیان و زرتشتیان مهاجر به هند بود.
جشن نوروز از آغاز سلسله های اسلامی در هند همیشه از مقام شامخی برخوردار بوده و در تاریخنگاریها، شرح حالها و اشعار یاد آن باقی مانده است و در دربار سلاطین بابری، به اوج شکوه در برگزاری این جشنها رسید. اکبرشاه گورکانی با گرایشی که به تقویم خورشیدی داشت و بر اثر همنشینی با پارسیان هند و زیر نفوذ قرار گرفتن آداب و سنن باستانی این قوم، از سال 922 هجری دستور داد برابر با تقویم خورشیدی، جشنهای ایرانی را برگزار کنند.
در این دوران جشن نوروز در هند 19 روز به طول میانجامید و در این روزها و شبها آذینبندی، چراغان کردن و آتشبازی در نهایت شکوه برقرار بود. روز پیش از شروع جشن و آخرین روز جشن نیز به ردوبدل شدن هدایا و پرداخت صدقه و اهدای نوروزانه اختصاص داشت. (رضی: 263 تا 266)
جشن نوروز در هند بدون برگزاری آئینهای پیش از نوروز برگزار میشود و آئینهایی مثل خانهتکانی، سبزه رویاندن، تهیه شیرینیها و خوراکیهای نوروزی در این کشور معمول نیست.
آئینهای زمان نوروز
در شبه قاره هند، نوروز اولین روز سال نیست و تقویم ملی همان تقویم میلادی است. تقویم اسلامی نیز تنها برای مقاصد اسلامی به کار میرود.
کلمه بَسَنت» و هار» دو کلمه هندی و ایرانی از ریشهای مشترک در زبان هند و ایرانی» هستند. بسنت به معنی فصل بهار است که از اواسط ماه مارس آغاز میشود و تا ماه می ادامه دارد که مطابق با خرداد است.
بسنت» علاوه بر این، نام سرود و دستگاهی در موسیقی هندی است که مخصوصاً در فصل بهار خوانده میشود. در هندوستان اکنون روز بسنت بسیار کمتر رواج دارد و جای آن را جشن بهاران» گرفته است. این جشن در سراسر هندوستان برگزار میشود و تقریباً همه مردم آن سرزمین در آن شرکت میکنند و از نمایشهای حیوانات تا بازیهای سنتی، کشوری و بینالمللی در این روز اجرا میشود.
در این روز مسابقات ورزشی در رشتههایی نظیر کشتی، دو و میدانی، هاکی، فوتبال، تنیس، اسبسواری و مهمتر از همه نیزهبازی و کبدی برگزار میشود و نمایشهای خیابانی و آکروبات هم مورد توجه قرار میگیرند. در هنگام برگزاری جشن بهاران دستههای سرودخوانی و رقص محلی همه جا دیده میشود. مردم شاد و خندان در هوای بهاری، شب و روز در جشن شرکت میکنند و در بازارهای محلی مشغول خرید و فروش میشوند. (تارتار: 33 و 34)
شبه قاره هند سه فصل دارد: جارا، گرمی و برسات. این سه فصل معادل زمستان، تابستان و فصل باران هستند. هر کدام از این سه فصل چهار ماه دارند. در میان این فصول، فصلی معادل بهار در ایران وجود ندارد و به جای آن موسم برسات قرار دارد که در ادبیات فارسی به برشکال» معروف است و بعد از تابستان میآید و در هندوستان فصل سبزی، خرمی و شادابی است.
طبیعت در این فصل میشکفد، هوای لطیف و ملایم میوزد، چشمهسارها و آبشارها، کوه و دمن را آذینبندی میکند، در صحرا و چمنزارها فرشهای زمردین گسترده میشود و پرندگان خوشنوا نغمهسرایی میکنند. ادبیات سانسکریت و زبانهای محلی دیار هندوستان مشحون از منظومههایی در باب این فصل است. موعد برگزاری جشن بسنت که گفتیم اکنون بیشتر جای خود را به جشن بهاران داده است، تقریباً مصادف با اوایل فروردین و مصادف با ماه ماگه» هندوان است.
همانگونه که آمد در هندوستان فصل بهار وجود ندارد و فصل بهار ایرانی که در ادبیات فارسی هندوستان و زبان اردو داخل و با شعف و شور عجیبی توصیف شده است، کاملاً زاییده تقلید از شاعران ایرانی است و همچنین عید نوروز که قرنها در هند اهمیت به سزایی داشته و در بعضی از محافل و نواحی هنوز هم در آنجا برگزار میشود، ایرانیان به آن ممالک بردهاند و رواج دادهاند. (نقوی: 36)
منابع:
تارتار، محمدرضا. بررسی تطبیقی مراسم نوروز در ایران و هند. ماهنامه چشمانداز ارتباطات فرهنگی. فروردین 1385
رضی، هاشم. جشنهای آب. انتشارات بهجت. 1383
شهریارنقوی، حیدر. جشن نوروز در پاکستان و هند. نشریه بررسیهای تاریخی. مهر و آبان 1350
درباره این سایت